http://niiaz.loxblog.com
یک صفحه سفید گذاشت جلوی دختر و گفت:
بنویس!! هر چه میخواهی بنویس.
بد،زشت،احساسی،هیجان انگیز،دوست داشتنی،
هی بنویس و پاک کن...
چند دقیقه بعد صفحه سفید کاغذ پر از علامت و حرف بود.
چروک و خط خطی و کثیف.
جای پاک کردنها و نوشتنهای مکرر رویش دیده می شد.
کاغذ را گرفت.یک کاغذ سیاه به او داد و گفت:
بنویس.همانهایی که آنجا نوشتی پاک کن ، خط خطی کن...
دختر گفت نمیشود استاد،روی برگه سیاه چیزی نوشته نمیشود!!
استاد چادرش را سر کرد و لبخند ملیحی زد.
نگاه دختر به سیاهی چادر خیره ماند.
" حجاب واکسن مقابله با تیر نگاه های آلوده است..."
آیا خود را واکسینه کرده ای؟؟؟
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.